
چالش دو سویه اصلاحطلبان
طرفداران سید محمد خاتمی رئیس جمهور پیشین هم باید نگاهی به فیلتر نظارتی داشتهباشند و هم انتقاد فزاینده طیفهای اپوزیسیون رادیکال را پاسخ دهند
جبهه اصلاحات احتمالا تا چند هفته دیگر بهصورت رسمی فعالیت خود را آغاز میکند. علی باقری، فعال سیاسی اصلاحطلب این خبر را اعلام کرد: در ابتدا باید 15 عضو حقیقی جبهه مشخص شوند که انتخاب آن نیز به کمیته دیگری سپرده شده است. این فعال سیاسی افزود: این ۱۵ نفر توسط کمیته ۹ نفره انتخاب خواهند شد. اعضای این کمیته ۹ نفره در روزهای پایان سال ۱۴۰۱ معرفی شدند و از ابتدای امسال فرآیند انتخاب اعضای حقیقی دوره دوم آغاز شده است. طبق دستورالعمل مصوب جبهه اصلاحات، انتخاب اینگونه است که از احزاب عضو جبهه و همینطور آقای خاتمی، افراد پیشنهادی برای عضویت بهعنوان عضو حقیقی مجمع گرفته میشود و این اتفاق در این مرحله انجام شده است. اسامی افراد و احزاب بهصورت محفوظ به کمیته ۹ نفره ارسال شده و کمیته ۹ نفره در آستانه تشکیل جلسات است. احتمالا چند جلسه برای همفکری نیاز خواهد بود که از میان این اسامی که تعدادش حدود 100 الی 170 نفر است، ۱۵ نفر را برای دوره جدید انتخاب کند. گمانم این است که حداکثر ۱۰ روز تا ۲ هفته آینده با انتخاب نهایی این ۱۵ نفر افراد حقیقی، کار و بستر برای آغاز دوره دوم جبهه آماده میشود و دوره دوم جبهه اصلاحات کار خود را آغاز خواهد کرد. اعضای کمیته ۹ نفره، هم ۵ نفرشان توسط احزاب و ۴ نفر توسط آقای خاتمی انتخاب شدهاند.
چرا اسامی اعلام نمیشود؟
جبهه اصلاحات در طول سالهای مختلف دچار تحولات زیادی شده است. با انحلال حزب مشارکت و شرایط دشواری که فعالان احزاب بعد از ماجرایهای سال 88 گرفتار آن شدند، فضای سیاسی کشور با در قدرت قرارگرفتن حسن روحانی تلطیف و احزاب مختلفی تشکیل شدند که بعضا بنیانگذاران آن از اعضای دو حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بودند. حمایت احزاب اصلاحطلب از حسن روحانی و ناکامیهایی که بعد از تحریمهای ترامپ برای دولت تدبیر و امید به وجود آمد، باعث شد بسیاری از اصلاحطلبان از مشی اصلاحطلبی فاصله گرفته و بعضا مسیری را در پیش بگیرند که هر چه باشد، مسیر اصلاحطلبی نیست. نگاهی به فضای توئیتر و واکنشهایی که به سیدمحمد خاتمی و نظرات او میشود خود نشان میدهد که هر فرد دم از اصلاح امور و منفعت عمومی بزند با هجوم و تخریبهای این افراد که بعضا به خارج از کشور هم مهاجرت کردهاند مواجه خواهد شد. آنها معتقدند جریان اصلاحات همواره با اعلام مواضع، خون تازهای به رگهای نظام سیاسی وارد میکند. شاید یکی از دلایلی که خبری در مورد افرادی که قرار است بهعنوان اعضای حقیقی به جبهه اصلاحات اضافه شوند منتشر نمیشود، هراس از تخریبهای سازمان یافته این افراد در شبکههای مجازی باشد. براساس شنیدهها افراد دانشگاهی و چهرههای جدید دارای جایگاه علمی و فرهنگی در بین اسامی اولیه وجود دارند که شاید اعلام زود هنگام نام آنها موجب هجمه به آنان از سوی تندروهای جدا شده از جبهه اصلاحات گردد.
اصلاحطلبان به انتخابات میاندیشند
فارغ از فضای سیاسی در کشور که بعد از وقایع 6 ماه گذشته بهوجود آمد. احزاب و شخصیتهای سیاسی یک وظیفه تعریف شده برای خود دارند. آنها باید برنامههایی برای توسعه عرصههای سیاسی؛ اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را به جامعه ارائه دهند و ضمن نقد دولتی که در قدرت قرار دارد، در زمان انتخابات آرای لازم را بهدست آورده و در صورت پیروزی برنامههای وعده داده شده به مردم و رایدهندگان را اجرا کنند اما در ایران این روند حکمفرما نیست چرا که اساسا برنامهریزی احزاب و جریانهای سیاسی با پیچیدگیای بهنام تایید صلاحیت روبهرو میشود بهطوریکه اکثر احزاب نماینده واقعی در انتخابات ندارند و در نهایت از کاندیداهای نزدیک به طیف سیاسی خود حمایت میکنند که این مورد موجب میشود نگاه جامعه به حزب و کارکرد احزاب عملا منحرف گردد. با این وجود اصلاحطلبان ذیل مجموعه جریان اصلاحات به تصمیمگیری در مورد انتخابات میپردازند و جبههای که بهزاد نبوی از ریاست آن کنارهگیری کرده اما مخالفتهای جدی با کنارهگیری او وجود دارد و حتی احتمال ابقای او بعد از انتخاب 15 عضو حقیقی جبهه اصلاحات وجود دارد؛ در مورد شیوه حضور در انتخابات مجلس تصمیم خواهد گرفت. از سوی دیگر گزینههای دیگری هم برای ریاست وجود دارد شاید محمدرضا عارف یکی از این افراد باشد. فردی که با برخی از نگرشها و تصمیمات در جبهه موافق نیست. از این منظر ذکر نام محمدرضا عارف بهعنوان یکی از افرادی که میتواند جایگزین بهزاد نبوی باشد، تقریبا بیمعنی است. عارف اگر ریاست بر جبهه را بپذیرد که معلوم نیست با او مذاکره شده یا نه! باید ساختارهای تصمیمگیری در جبهه اصلاحات نیز دچار تحول شود. از این منظر باید گفت اصلاحطلبان به انتخابات میاندیشند و با توجه به ناکامیهای دولت فرصت برای حضور آنها در قدرت فراهم شده است اما اولا باید بهصورت تشکیلاتی وارد فضای انتخابات شوند که لازمه آن تصمیمات واحد در جبهه اصلاحات است و در ثانی چالشی بهنام نظارت استصوابی را در پیشرو دارند. از این منظر صحنه انتخابات آینده تا این لحظه زمین بازی اصلاحطلبان نیست مگر اینکه تحولی در راه باشد.پس باید گفت: اصلاح طلبان برای حضور در انتخابات با دوچالش مواجه هستند .کسانی که خواهان حذف اصلاح طلبان از صحنه قدرت هستند و نظارت استصوابی پیشروی اصلاحطلبان می باشد.
منبع:آرمان ملی