به روز شده در: ۱۲ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۹:۲۰
کد خبر: ۷۰۵۸۱۷
تاریخ انتشار: ۱۷:۲۹ - ۱۲ مرداد ۱۴۰۴

ادعای جنجالی مبینا نعمت زاده: پیرهادی مرا کتک زد و پیراهنم را کشید

روزنو :مدال‌آور پرحاشیه این روزهای تکواندوی ایران در خصوص اتفاقات پیش آمده بین او و یکی از پیشکسوتان تکواندو توضیحاتی داد.

مبینا نعمت زاده: پیرهادی مرا کتک زد و پیراهنم را کشید؛ اگر من جای پدرم بودم واکنش بدتری نشان می‌دادم

ماجرای درگیری مبینا نعمت زاده و یدالله پیرهادی و سیلی پدیر این ورزشکار به پیشکسوت تکواندو این روزها به موضوع داغ ورزشی تبدیل شده است.

مبینا نعمت زاده پیش از شروع گفتگو، مقابل دوربین آنتن رو به مردم ایران گفت:

من مبینا هستم فرزند ایران. یک بانویی که در سن 19 سالگی توانست مدال المپیک بگیرد و در 10 سالگی اولین بازیکنی بود که توانست عضو تیم ملی بشود. خیلی ناراحتم که برخی از مردم کشورم به من هیت می‌دهند و من بابت سوتفاهم‌های پیش آمده ناراحت می‌شوم.

او افزود:

پارسال هم توضیح دادم وقتی از میدان بزرگ المپیک با موفقیت بیرون آمدم، خبرنگار از من پرسید چه درخواستی داری من به او گفتم که چون به درس خواندن و رشته پزشکی علاقه دارم، از رییس جمهور چنین درخواستی دارم و همان موقع به من هیت دادند. من فقط علاقه‌ام را گفتم اما در حال حاضر فقط در اردوهای تیم ملی هستیم. اگر هم قرار باشد و روزی درس بخوانم نه از سهمیه‌ای استفاده می‌کنم و نه از رابطه‌ای. بابت اینکه رشته پزکشی را گفتم، فقط از روی علاقه بود و دوست داشتم تغذیه بخوانم. نگاه مردم کشور من بعد از این موضوع عوض شد و من واقعا از مردم کشورم می‌خواهم من را مانند دختر خودشان بدانند. خواهش می‌کنم قضاوتم نکنید. این مبینایی که می‌بینید مبینایی نیست که به راحتی درباره او صحبت کنید. درباره مبینای واقعی قضاوت نمی‌کنید. اگر به عقب برگردم در حدی نیستم که خودم را الگو بدانم و واقعا خودم را الگوی خانواده، برادر و خواهر خودم می‌دانم. خودم را در حدی نمی‌بینم که بخواهم الگوی دیگران در جامعه باشم. اسطوره و پیشکسوتان بزرگی داریم.

ماجرای درگیری با یدالله پیرهادی

مبینا نعمت زاده از ابتدای درگیری با یدالله پیرهادی را توضیح داد و گفت:

اول از همه بگویم که از ابتدای مصاحبه‌ای که ایشان کردند، دروغ است. اول گفته بودند که من مربیگری می‌کنم. من اصلا مدرک مربیگری ندارم. من مواقعی که اردو نیستیم، در روزهای زوج در کلاس‌های استاد ساعی تمرین می‌کنم. آن روز دو استاد بالاسر ما بودند که فیلم ورودشان هم است. اساد شیما خلیل ارجمندی که الان مربی تیم بزرگسالان هستند که کمک استاد هستند و شمسی علیخانی که ایشان هم داور بین المللی هستند. من مانند یک بازیکن عادی داشتم زیر نظر این دو استاد  تمرین می‌کردم.ساعت 16:15 تمرین را تمام کردند چون 16:30 باید سالن را تحویل آقایان بدهیم. در رختکن که بودیم 16:20 یک آقایی آمد بالا و شروع کرد فحاشی کردن به استاد ساعی و با الفاظ بد با ما صحبت کرد و گفت گم شید بیرون.

او ادامه داد:

من با گوشی جلوی این آقا رفتم و گفتم شما کی هستید که به حریم خصوصی ما وارد شدید چون داشتیم پیراهن عوض می‌کردیم. چرا به ما توهین می‌کنید؟ ساعت 16:23 دقیقه است و ما باید 16:30 سالن را تحویل بدهیم. آقای پیرهادی پشت این آقا بالا آمدند و شروع کردند به من فحاشی کردند و به استادم بی‌احترامی کردند. تمام فیلم‌های این رفتارها وجود دارد. من را کتک زدند، لباسم را کشیدند و مرا چندین بار هل دادند. چندین ضربه پیاپی به پشت من زدند و من یک کلمه به ایشان حرفی نزدم.تمام شواهد وجود دارد. بازیکنان دختری آنجا بودند و استرس می‌کشیدند . شاهد هستند.

مدال‌آور المپیک ایران گفت: 

ایشان مصاحبه کردند و خانم‌هایی هم بودند که به دروغ صحبت کردند چون اصلا سانس بعدی ما آقایان بودند و من نمی‌دانم این خانم‌ها کی بودند که آن حرف‌ها را زدند. اصلا نمی‌دانست که من مبینا نعمت زاده هستم و بعد از اینکه فهمید من مبینا نعمت زاده هستم گفت حالا جلسه‌ای می‌گذاریم تا موضوعات حل شود. حالا اگر یک دختر عادی مملکت بود به نظر شما حقش پایمال نمی‌شد؟ آقای پیشکسوت مرا که نمی‌شناخت، اگر دختر عادی بود یک درصد هم امکان نداشت از او عذرخواهی کند. من تا یک هفته حالم بد بود. تا بحال فیلم هیس دختران فریاد نمی‌زنند رو ندیده بودم و در این مدت دانلود کردم و دو بار این فیلم را دیدم. می‌دیدم این فیلم چقدر مرتبط با وضعیتی است که برای من به وجود آمده است. به خانواده‌ام هم چیزی نمی‌گفتم چون می‌دانستم آن‌ها خیلی ناراحت می‌شوند. وقتی فهمیدند من مبینا نعمت زاده هستم، قرار بود از من عذرخواهی کنند.

او درباره شروع درگیری پدرش با یدالله پیرهادی گفت:

من صبح دوشنبه تمرینم را انجام دادم و شب اردوی تیم ملی داشتیم. به پدرم گفتم که باید برم هیات تکواندوی تهران که پدرم پرسید چرا باید چمدان جمع کنی اردوی تیم ملی داری و من اشتباه کردم همه چیز را با بغض برای پدرم تعریف کردم. او با من به جلسه آمد و بعد از اینکه ایشان را در جلسه دید نتوانست خودش را کنترل کند و آن حرکت را انجام داد. پدرم من سیلی را زده و این موضوع را تایید می‌کند و تا آخر موضوع هم است. وقتی بیرون آمدیم به من گفت می‌دانم شاید این اتفاق رسانه‌ای شود اما این حرکت را کردم که دیگر هیچ فردی و پیشکسوتی به خودش حق ندهد با هیچ دختری چنین برخوردی کند. اگر من بودم قطعا از پدرم واکنش بدتری می‌دادم چون طاقت نداشتم برای دخترم چنین اتفاقی بیفتد.

 

تصویر روز
خبر های روز