
فعالسازی ماشه و آینده مبهم روابط ایران با غرب
گزارهای که زمینه را برای افزایش گمانهزنیهای ادعایی درباره فعالسازی ماشه و آینده مبهم روابط ایران با غرب و آژانس بینالمللی انرژی اتمی افزایش داده است. چندی پیش مجید تخت روانچی، معاون رییس دستگاه دیپلماسی کشورمان صراحتا اعلام کرد که ایران حاضر است در ازای لغو تحریمها محدودیتهایی را درباره برنامه هستهای صلحآمیز خود بپذیرد، با این همه به ادعای گروهی از تحلیلگران سه کشور اروپایی و ایالاتمتحده در برابر کنشهای جدی تهران سکوت اختیار کرده و ظاهرا ارادهای برای نیل به توافق عادلانه ندارند؛
گزارهای که به باور این گروه میتواند سطح تنشها را افزایش داده و بستر تعامل را پیچیدهتر سازد و در بدبینانهترین سناریو زمینهساز رویارویی نظامی شود. با این همه هستند گروهی دیگر که معتقدند تهران دقیقه نود یا شاید زودتر ابتکار عمل دیپلماتیک را روی میز خواهد گذاشت و غرب را ناچار میکند تا به دیپلماسی تن دهد. با این همه تصمیمسازی ایران درباره شروط سه کشور اروپایی که به نظر میرسد در اجماع با امریکا روی میز مذاکرات استانبول قرار گرفت، موجب شده تا تردیدها درباره به نتیجه رسیدن ابتکار عمل تهران در هالهای از ابهام باشد.
در نشست استانبول، آلمان، فرانسه و انگلیس طی پیشنهاد ادعایی از ایران خواستند تا غنیسازی را به صفر رسانده، همکاریاش را با نهاد پادمانی ازسر بگیرد و درنهایت به پشت میز مذاکره با امریکا بازگردد.
هر چند در این میان برخی رسانههای غربی مدعی شدند که اروپا پا را از خط قرمزهای کشورمان فراتر گذاشته و خواهان رایزنی درباره برد موشکهای ایران شده است، از همین رو گروهی از کارشناسان با استناد به دو شرط ادعایی غنیسازی صفر و رایزنی درباره برد موشکهای ایرانی، بر این واقعیت تاکید دارند که تداوم پافشاری غرب بر خطوط قرمز ایران شانس دیپلماسی را کاهش داده و معادلات را پیچیدهتر خواهد کرد.
از این منظر این گروه مدعی صفآرایی غرب در برابر ایران هستند و ادعا میکنند که تروییکای اروپایی و امریکا برای فعالسازی ماشه مصمم میباشند. به این بهانه و در شرایطی که ادعاها درباره رویارویی نظامی ادعایی و فعالسازی ماشه به اشکال مختلف در نگاه و نظر کارشناسان مطرح و دربارهاش سناریوهای احتمالی ترسیم میشود، روزنامه اعتماد گفتوگویی اختصاصی با دکتر غلامرضا کریمی، استاد روابط بینالملل دانشگاه خوارزمی، انجام داده است تا ابعاد مختلف این موضوع حساس و چشماندازهای پیش روی آن را بررسی کند.
کریمی بر این باور است که فعالسازی مکانیسم ماشه میتواند شرایط ایران را به شدت پیچیده کرده و با بازگرداندن تحریمهای شورای امنیت ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد، فرصتهای دیپلماتیک و اقتصادی ایران را محدود سازد. این استاد دانشگاه تاکید دارد که ایران در چنین شرایطی قادر است با بهرهگیری از ابزارهای دیپلماتیک، حقوقی و حتی ابهام هستهای، در فرصت محدود باقیمانده مذاکرات جدی با اروپا و امریکا را برای جلوگیری از تشدید تنش و دستیابی به توافقی عادلانه دنبال کند.
مشروح گفتوگو در ادامه آمده است:
اخیرا رسانههای غربی مدعی شدهاند که تروییکای اروپایی رسما خود را برای فعالسازی ماشه آماده کردهاند، آنهم در شرایطی که کمتر از دو هفته تا ضربالاحل تعریف شده برای اجرای این مکانیسم باقی است، در چنین شرایطی ایران چه اهرمهایی دراختیار دارد تا مانع از تحقق سناریوی فوق شود؟
با نزدیک شدن به اواخر ماه آگوست (نهم شهریور)، چشمانداز بازگشت ایران به وضعیت عادی در جامعه بینالمللی کمرنگتر میشود. انتظار عمومی این بود که با تغییر رییس شورای عالی امنیت ملی و انتصاب دکتر علی لاریجانی، فضا برای دیپلماسی و مذاکره هموارتر شود. با این حال، زمان به سرعت در حال سپری شدن است و مذاکرات با سه کشور اروپایی پیشرفت قابلتوجهی نداشته است. در صورت فعال شدن مکانیسم ماشه، تمامی تحریمهای بینالمللی که به موجب قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت و توافق برجام تعلیق شده بودند، لغو خواهند شد و شرایط مندرج در شش قطعنامه تحریمی پیشین علیه ایران بازخواهند گشت. این وضعیت، شرایط بسیار دشواری را برای ایران ایجاد خواهد کرد.
بله، بازگشت تحریمها ایران را در شرایط دشواری قرار میدهد، طبیعتا به لحاظ اقتصادی فشارها بیشتر خواهد شد، اما سوال مهمتر این است که آیا غرب به استفاده از این اهرم اکتفا خواهد کرد؟
در ابتدا باید بگویم، گرچه برخی معتقدند مکانیسم ماشه فاقد اثرگذاری جدی است و ایران تحت تحریمهای ایالاتمتحده قرار دارد و از این رو تهدید قابلتوجهی نیست، اما واقعیت این است که فعالسازی مکانیسم ماشه میتواند وضعیت ایران را به مراتب پیچیدهتر کند. این مکانیسم ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد قرار گرفته و زمینه را برای اقدامات نظامی و اقتصادی گسترده علیه ایران فراهم میسازد، ضمن آنکه احتمال همراهی بیشتر چین و روسیه با این فرآیند را افزایش خواهد داد.
تهران دارای چه گزینههایی است؟
تهران در فرصت کوتاه باقیمانده (کمتر از دو هفته)، میتواند از طریق ابتکارات دیپلماتیک اقداماتی انجام دهد تا کشورهای اروپایی را به ازسرگیری مذاکرات ترغیب کند. اجماع داخلی موجود در ایران برای پیشبرد مذاکرات، فرصتی است که میتواند با اولویتبندی دیپلماسی و ارایه ابتکارات جدید، به کار گرفته شود. با این حال، کشورهای اروپایی شروطی ازجمله آغاز مذاکره با ایالاتمتحده، همکاری کامل با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و ارایه گزارش دقیق درباره ذخایر اورانیوم با غنای بالا مطرح کردهاند.
در حال حاضر، سیاست جمهوری اسلامی ایران باتوجه به حملات اخیر اسراییل و ایالاتمتحده به سه مرکز غنیسازی ایران، ادامه سیاست ابهام هستهای است. در مقابل، کشورهای اروپایی با هدف ایجاد شفافیت درخصوص وضعیت غنیسازی و ذخایر اورانیوم با غنای بالای ۶۰ درصد ایران، از طریق فشار و تهدید به فعالسازی مکانیسم ماشه، به دنبال واداشتن ایران به پاسخگویی بیشتر هستند.
نامه اخیر سه کشور اروپایی به دبیرکل سازمان ملل، که در آن آمادگی خود را برای فعالسازی مکانیسم ماشه اعلام کردهاند، با واکنش نماینده روسیه در سازمان ملل مواجه شد. وی این اقدام را به دلیل عدم پایبندی اروپا به تعهدات برجام و همراهی با حملات نظامی ایالاتمتحده و اسراییل به تاسیسات هستهای ایران تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی، از نظر حقوقی غیرقابل قبول دانست. این موضع، نقطه قوت حقوقی برای ایران است تا با همکاری روسیه، چین و اعضای غیردایم شورای امنیت، مشروعیت حقوقی فعالسازی مکانیسم ماشه را تا پایان مهر ماه که مهلت نهایی آن است، به چالش بکشد. با این حال، فرصت برای دیپلماسی و مذاکره بسیار محدود است و با نزدیک شدن به زمان احتمالی فعالسازی مکانیسم ماشه، بسیاری از تحلیلگران بینالمللی معتقدند که فرآیند اجرای آن عملا آغاز شده است.
باتوجه به مواضع ادعایی کشورهای اروپایی درباره غنیسازی صفر درصدی، همکاری ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و توافق با ایالاتمتحده؛ (شروطی که در نشست استانبول مطرح شد)، آیا تهران در این بازه زمانی اندک قادر به تحقق شروط فوق هست یا خیر؟
مساله اساسی، آغاز مذاکرات و فراهم آوردن فرصت کافی برای دیپلماسی است تا زمان از دست نرود. این نکته از اهمیت بسزایی برخوردار است که ورود ایران به مذاکرات جدی با کشورهای اروپایی و حتی مذاکرات مستقیم با ایالاتمتحده، به معنای پذیرش تمامی شروط مطرحشده ازسوی سه کشور اروپایی یا شرط غنیسازی صفر درصد اعلامشده ازسوی امریکا نیست.
مذاکرات باید براساس بدهبستان شکل گیرد، بهگونهای که تحریمها علیه ایران لغو شود، زمینه برای پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی فراهم گردد و در مقابل، ایران تعهداتی در حوزه هستهای بپذیرد. این تعهدات میتواند شامل غنیسازی در قالب کنسرسیوم با مشارکت کشورهای منطقه یا حتی کشورهای فرامنطقهای باشد؛ پیشنهادهایی که پیشتر ازسوی ایران مطرح شدهاند.
در شرایط کنونی ایران ابتکاراتی را ارایه داده و از پذیرش بخشی از محدودیتها در ازای لغو تحریمها گفته است، با این همه سکوت غرب و تاکید بر همان شروط ادعایی ظاهرا شانس دیپلماسی را کاهش داده است.
تجربه حل و فصل مسائل پیچیده بینالمللی نشان میدهد که اعلام مواضع رسمی توسط سخنگویان، به تنهایی نمیتواند اینگونه موضوعات را پیش ببرد. به یاد داریم که برای دستیابی به توافق برجام، مذاکرات فشرده و طولانیمدت میان مقامات ارشد گروه ۱+۵ و ایران برگزار شد؛ مذاکراتی که گاه تا ۱۷ ساعت با حضور وزرای خارجه، ازجمله وزیر خارجه ایالاتمتحده، ادامه یافت تا سرانجام به توافقی منجر شد.
پیچیدگی این موضوع از بیاعتمادی عمیق میان ایران و غرب، به ویژه پس از جنگ ۱۲ روزه، ناشی میشود. انتظار اینکه با اعلام مواضع رسمی و حداکثری طرفین متخاصم، توافقی حاصل شود، از توان دیپلماسی خارج است. شرط اصلی دیپلماسی، تداوم مذاکرات و گفتوگوهای پیوسته است تا امکان بدهبستانهای لازم فراهم شود و توافقی به دست آید. هر چند در مواضع اعلامی، هر طرف حداکثر خواستههای خود را مطرح میکند، اما اعتقاد بر این است که با اختصاص فرصت کافی به دیپلماسی، حتی در بازه زمانی کوتاه کنونی، امکان پیشبرد مذاکرات و دستیابی به توافقهای موقت برای جلوگیری از فعالسازی مکانیسم ماشه وجود دارد.
ذیل سوال بالا اروپا و امریکا اساسا ارادهای برای توافق با ایران دارند؟ بالاخص آنکه آقای تختروانچی اخیرا از توافق عادلانه و برد- برد گفتند و تاکید دارند که در ازای لغو تحریمها ایران حاضر است بخشی از محدودیتها بر برنامه هستهایاش را بپذیرد، با این همه کشورهای غربی پاسخی روشن به کنش و مطالبه ایران نشان ندادند.
به نظر بنده که کشورهای اروپایی تمایلی به گسترش تنش و بحران در منطقه خاورمیانه ندارند و طبیعتا ایران نیز به دنبال افزایش تنش در این منطقه نیست. با این حال، رژیم صهیونیستی تمام تلاش خود را به کار گرفته تا شرایطی امنیتی و بحرانی برای ایران در محیط بینالمللی ایجاد کند. در صورتی که فرصت کافی به دیپلماسی و مذاکره اختصاص یابد، امکان دستیابی به توافقی عادلانه و حتی برد-برد وجود دارد.
لغو تحریمها میتواند زمینهساز پذیرش برخی محدودیتها ازسوی ایران در برنامه هستهای خود شود. باتوجه به پیشرفتهای چشمگیر ایران در حوزه غنیسازی طی دو دهه گذشته، این ظرفیت میتواند در آینده فعال و به عنوان اهرمی موثر مورد استفاده قرار گیرد. گرچه مواضع اعلامی کشورهای غربی، به ویژه ایالاتمتحده، ورود ایران به مذاکرات را در مرحله نخست دشوار میسازد، تجربه مذاکرات بینالمللی نشان داده که هیچ یک از طرفین به صورت یکطرفه در موضع ضعف قرار ندارند.
ایران از توانمندیهای نظامی برجستهای برخوردار است که قدرت بازدارندگیاش را در برابر هرگونه عملیات نظامی حفظ میکند. همچنین، ابهام هستهای موجود درخصوص ذخایر غنیسازی ایران میتواند به عنوان اهرمی قوی در مذاکرات به کار گرفته شود، بنابراین چنانچه طرفین به این نتیجه برسند که گفتوگوهای جدی را آغاز کنند، میتوان از طریق مذاکره از تشدید بحران در خاورمیانه جلوگیری کرد و به راهحلی عادلانه دست یافت.
اخیرا معاون دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران سفر داشته، با این همه جزییاتی از این سفر منتشر نشده و مقامهای رسمی کشورمان صرفا تاکید دارند که رایزنیها با نهاد پادمانی و کشورهای اروپایی در هفتههای آینده از سرگرفته میشود، به باور شما تعامل ایران با آژانس و فراتر از آن با تروییکای اروپایی و ایالاتمتحده تا چه اندازه محتمل است؟
سفر معاون دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران، اقدامی اعتمادساز در راستای فعالیتهای هستهای ایران محسوب میشود. با این حال، به دلیل حمله نظامی ایالاتمتحده و رژیم صهیونیستی به تاسیسات هستهای ایران، حمایت کشورهای اروپایی از این اقدام تجاوزکارانه و همچنین فقدان موضعگیری شفاف آژانس بینالمللی انرژی اتمی درقبال سایتهای تحت نظارت خود که موردحمله قرار گرفتهاند، ایران تمایلی به همکاری گسترده با نهاد پادمانی ندارد و بر سیاست ابهام هستهای در برابر آژانس، کشورهای اروپایی و ایالاتمتحده تاکید دارد.
با وجود این چالشها، در صورت آغاز مذاکرات جدی میان ایران، اروپا و ایالاتمتحده، احتمال تعلیق یا بهتعویق انداختن اجرای مکانیسم ماشه وجود دارد و این امر میتواند فرصتی برای دیپلماسی فراهم کند. البته، با توجه به محدودیت شدید زمانی و روزهای اندک باقیمانده برای دستیابی به هرگونه توافق، احتمال موفقیت این مذاکرات بسیار اندک به نظر میرسد.
در صورتی که سناریوی بدبینانه یعنی فعال شدن ماشه محقق شود، در چنین شرایطی تهران چه گزینههایی پیش رو دارد؟
در صورت اجرای مکانیسم ماشه، سطح بیاعتمادی میان طرفین به شدت افزایش خواهد یافت. ایران احتمالا در واکنش به این اقدام، خروج از معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای (NPT) یا دستکم کاهش نظارتهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی را مطرح خواهد کرد. این امر به نوبه خود بیاعتمادی کشورهای غربی نسبت به ایران را تشدید میکند و فرصت برای اجماعسازی بینالمللی علیه ایران، بهویژه از طریق صدور قطعنامه توسط شورای حکام آژانس و ارجاع مجدد موضوع به شورای امنیت، افزایش مییابد.
هر چند باتوجه به اختلافات موجود در شورای امنیت، تصویب قطعنامه جدیدی علیه ایران بعید به نظر میرسد، اما بازگشت تحریمهای مندرج در قطعنامههای پیشین و قرار گرفتن ایران ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد در پایان مهر ماه، شرایط را برای ایران بسیار دشوار خواهد کرد. این وضعیت، با توجه به بحرانهای داخلی متعدد کنونی، عادیسازی وضعیت ایران را به شدت پیچیده میسازد و احتمالا به تشدید تنش میان طرفین منجر خواهد شد.
همانطور که اشاره کردید، یکی از گزینههای احتمالی تهران خروج از انپیتی است، پیامدهای توسل به این اهرم را برای ایران چگونه ارزیابی میکنید، از منظری دیگر تصور چنین سناریویی برای غرب تا چه اندازه میتواند بازدارنده باشد و بستری فراهم کند برای تمدید ضربالاجل تعریف شده.
چنانچه ایران در پی فعالسازی مکانیسم ماشه از معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای (NPT) خارج شود، خطر درگیری نظامی مجدد میان ایران، رژیم صهیونیستی و به تبع آن ایالاتمتحده به شدت افزایش خواهد یافت. باتوجه به سابقه جنگ ۱۲ روزه، احتمال وقوع درگیری نظامی جدید از منظر نظامی به طور قابلتوجهی بالا خواهد رفت. در چنین شرایطی، احتمال حمله به برخی مراکز اقتصادی ایران نیز وجود دارد.
گرچه ایران از ابزارهایی برای پاسخگویی برخوردار است، اما فرصتهای موجود برای عادیسازی و بهبود شرایط ایران به شدت محدود خواهد شد و توانایی کشور برای حل و فصل بحرانهای اقتصادی داخلی به طور قابلملاحظهای کاهش خواهد یافت. این سناریو، بدترین حالت ممکن برای ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه است، زیرا نظم امنیتی منطقه را بهشدت مختل میکند و تنشها در سطح منطقهای و بینالمللی را به طور چشمگیری افزایش میدهد.
به عنوان سوال آخر، نقش اسراییل و لابیهای یهود را در مسیر دیپلماسی احتمالی ایران با غرب چگونه ارزیابی میکنید.
بیتردید، رژیم صهیونیستی از هیچ تلاشی برای جلوگیری از دستیابی ایران به توافقی برد-برد با غرب، به ویژه ایالاتمتحده، فروگذار نخواهد کرد. این رژیم با بهرهگیری از لابیهای گسترده خود در امریکا، تمام توان خود را به کار خواهد گرفت تا مانع از تحقق چنین توافقی شود. از دیدگاه اسراییل، آسیبپذیری ایران پس از جنگ ۱۲ روزه افزایش یافته و توان محور مقاومت در منطقه خاورمیانه تضعیف شده است.
این شرایط، از نظر اسراییل، فرصتی برای وارد آوردن ضربه بیشتر به ایران فراهم کرده است. آنها معتقدند هرگونه توافق ایران با امریکا یا کشورهای اروپایی، به ایران امکان بازسازی و تقویت توان تهاجمی خود را خواهد داد. بنابراین، به نظر میرسد رژیم صهیونیستی از هیچ اقدامی برای کارشکنی در فعالیتهای دیپلماتیک و مذاکراتی ایران با کشورهای غربی دریغ نخواهد کرد. درخصوص موضع ایران، سیاست ابهام هستهای پس از جنگ ۱۲روزه موثر بوده و کارایی خود را نشان داده است.
در غیاب مکانیسم ماشه، این سیاست میتوانست برای ماههای طولانی ادامه یابد، اما فعالسازی مکانیسم ماشه شرایط را برای ایران به شدت پیچیده خواهد کرد. فقدان اشتیاق ایالاتمتحده برای مذاکره با ایران، تا حدی به این دلیل است که کشورهای اروپایی نقش تشدید تنش در خاورمیانه را در صورت اجرای مکانیسم ماشه به خوبی ایفا میکنند که میتواند زمینهساز رویارویی نظامی شود.
ایران در این بازه زمانی محدود چه اهرمهایی دراختیار دارد تا به نفع خود فرصتسازی کند؟
ایران باید در روزهای باقیمانده از تمام توان خود برای پیشبرد دیپلماسی و گفتوگوی مستقیم، حتی با ایالاتمتحده، به منظور جلوگیری از اجرای مکانیسم ماشه استفاده کند. هرگونه تاخیر در تصمیمگیری، در بلندمدت به زیان منافع ملی ایران خواهد بود. فعالسازی مکانیسم ماشه، منافع ملی ایران را در معرض خطر جدی قرار میدهد و تلاشها و هزینههای یک دهه گذشته برای رفع اثرات قطعنامههای شورای امنیت تا پایان مهر ماه ۱۴۰۴ را بیاثر خواهد کرد.
این امر خسارات و زیانهای ایران را به طور قابلتوجهی افزایش میدهد. برای جلوگیری از اجرای مکانیسم ماشه، استفاده از تمامی ابزارهای حقوقی و دیپلماتیک، ازجمله تبادل زندانیان یا آزادسازی برخی زندانیان اروپایی، میتواند به عنوان اهرمهایی موثر درنظر گرفته شود. حتی اگر ایران در کوتاهمدت تعلیق یا به تعویق انداختن مکانیسم ماشه را بپذیرد و سیاست ابهام هستهای خود را برای چند ماه ادامه دهد، این اقدام میتواند ارزشمند باشد. این امر به ویژه باتوجه به نبود اجماع کامل در سطح تصمیمگیری کلان کشور اهمیت دارد، زیرا تصمیمگیری در چنین شرایط حساسی نیازمند انسجام داخلی میان حاکمیت و مردم و همچنین درون حاکمیت است.
اگر تصمیمگیران کلان کشور به این نتیجه برسند که شرایط برای تصمیمگیری قاطع فراهم نیست، به تعویق انداختن مکانیسم ماشه، هر چند با مخاطرات خاص خود، ارزشمندتر از اجرای آن و قرار گرفتن ایران ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد خواهد بود.