
گرانفروشان مشغول باشند و کسی آنها را گردن نمیگیرد!
مشاهدات میدانی نشان میدهد که برخی از خردهفروشان، قیمت برخی کالاها را بیش از نرخ مصوب ارائه میدهند و بهانه آنها برای این اقدام نیز مرغوب بودن کالا یا احتمال افزایش قیمت است.
به گزارش روز نو برخی دیگر نیز میگویند که محصول حاضر، بار قبلی است و بار جدید با قیمت بیشتری به دستشان رسیده، پس نیز خود را محق میدانند تا کالا را به قیمتی گرانتر بفروشند. با فاصله گرفتن از مبحث اقتصادی این موضوع، به نظر میرسد جامعه با پدیده گرانفروشی روبهروست؛ پدیدهای که بهرغم آنچه مردم ایران در فراز و نشیبهای تاریخی در فرهنگ خود نشان دادهاند، جا افتادن فرهنگ «هرکس به فکر خویش» را پررنگ میکند. اما چه شد که مردم ایران به این نقطه رسیدند؟
یکی از بحثهایی که ریشه در اقتصاد دارد، این است که چه ارتباطی میان فقر و بیکاری با اخلاق وجود دارد. وقتی یک جامعه در بلندمدت تورم را تجربه میکند، آنچه به طور عمیق آسیب میبیند، مقوله اخلاق است
تورم بلندمدت عمیقاً به اخلاق جامعه آسیب میزند
«علیرضا شریفییزدی»، جامعهشناس، روانشناس اجتماعی و عضو فرهنگستان علوم پزشکی در این باره به فرارو گفت: دیدگاهی وجود دارد که رابطه میان تورم، رکود اقتصادی و اخلاق را بررسی میکند. یکی از بحثهایی که شاید به ظاهر اقتصادی نباشد، اما ریشه در اقتصاد دارد، این است که چه ارتباطی میان فقر و بیکاری با اخلاق وجود دارد. وقتی یک جامعه در بلندمدت تورم را تجربه میکند، آنچه به طور عمیق آسیب میبیند، مقوله اخلاق است.
او افزود: اخلاق به معنای اصول انسانی حاکم بر روابط میان انسانهاست؛ اصولی که براساس آن حتی کسانی که یکدیگر را به طور ذاتی نمیشناسند، مراعات حال یکدیگر را میکنند، اما وقتی شرایط اقتصادی نامطلوب و پایدار میشود، به تدریج مباحث اخلاقی از جامعه رخت برمیبندد و مردم به جای زندگی در یک جامعه مدنی و همکاری جمعی، به سمت قاعده «تنازع بقا» حرکت میکنند.
توجه به سود فردی نشات گرفته از احساس عقبماندگی است
این روانشناس اجتماعی گفت: در شرایط اقتصادی نامطلوب، افراد به جای اینکه منافع جمعی را در کنار منافع فردی در نظر بگیرند، تلاش میکنند در کوتاهمدت سود و منفعت شخصی خود را به دست آورند. دلیل این رفتار آن است که افراد احساس میکنند از دیگران عقب ماندهاند و دچار پدیدهای میشوند که به آن یا «احساس عقبماندگی نسبت به دیگران» گفته میشود. این احساس باعث میشود فرد فکر کند که کسی به فکر او نیست و بنابراین چرا او باید به فکر دیگران باشد؟
او افزود: در چنین فضایی، اخلاق به شدت افول میکند. هرچند کلاسهای اخلاقی برگزار شود یا خطابههایی داده شود، واقعیت این است که در هیاهوی زندگی روزمره و تحت فشار شرایط اقتصادی، این آموزهها گم میشوند و جامعه دچار نوعی بیهنجاری و بیاخلاقی میشود.
این جامعهشناس گفت: در همین دیدگاه حتی اگر پس از مدتی شرایط اقتصادی بهبود یابد، بازسازی و ترمیم ویرانی اخلاقی زمان بسیار طولانیتری میطلبد. به همین دلیل وقتی در جامعه با پدیدههایی مانند گرانفروشی یا فروش کالای کمکیفیت به عنوان کالای باکیفیت روبهرو میشویم، اینها نشانههای افول اخلاق در جامعه هستند.
او تاکید کرد: از این منظر، ممکن است بتوان ظرف چند سال یک بازسازی نسبی اقتصادی انجام داد، اما بازسازی اخلاقی سالها زمان میبرد. جامعهای که چهار دهه تورم دورقمی را تجربه کرده، در وضعیت اخلاقی به شدت آسیبپذیر قرار دارد و خطر نهایی فروپاشی یک فرهنگ و سیستم فرهنگی چند هزار ساله، دقیقاً از همین نقطه آغاز میشود، زیرا اخلاق است که ابتدا آسیب میبیند و پس از آن اقتصاد.
شریفی یزدی گفت: اساساً بحرانها، چه انسانساز باشند و چه طبیعی، به طور موقت به هم چسبندگی، همبستگی و همدلی را در جامعه ایجاد میکنند. جنگ ۱۲ روزه نیز همین اثر را داشت، اما متأسفانه مسئولان نتوانستند از این همبستگی موقت استفاده کرده و آن را به سرمایه اجتماعی تبدیل کنند. به همین دلیل، آخرین مطالعات نشان میدهند که از یک ماه پیش، سیر همبستگی دوباره حالت نزولی پیدا کرده و اگر این روند ادامه یابد تا چند ماه آینده اثری از آن باقی نخواهد ماند. آن حس زیبا و اتحاد اجتماعی که در جریان جنگ ۱۲ روزه شاهدش بودیم، میتوانست به نفع جامعه مورد استفاده قرار گیرد، اما سیستم ما کند و لخت پیش میرود. از مرحله تصمیمگیری تا اجرای مسألهای که به نفع جامعه و مردم است، آنقدر تأخیر ایجاد میشود که داستان به طور کلی فراموش شده و اثر آن از بین میرود.
احساس عدم امنیت اقتصادی، روانی است
عضو فرهنگستان علوم پزشکی گفت: مشکل اصلی این است که هرگاه سیستم دچار مشکل میشود، شروع به چاپ اسکناس میکند و این خود به معنای گرانفروشی غیرمستقیم و تحمیل آن بر جامعه و مردم است. اخیراً میگویند که ما بنزین را ۶۰هزار تومان میخریم و ۳هزار تومان میفروشیم، اما کسی به این نکته توجه نمیکند که از طرف دیگر، یک خودروی ۱۰ هزار دلاری با قیمت ۴۰ هزار دلار فروخته میشود. اگر این گرانفروشی نیست، پس چیست؟
جامعهای که چهار دهه تورم دورقمی را تجربه کرده، در وضعیت اخلاقی به شدت آسیبپذیر قرار دارد و خطر نهایی فروپاشی یک فرهنگ و سیستم فرهنگی چند هزار ساله، دقیقاً از همین نقطه آغاز میشود
او اشاره کرد: عامل مهم گرانفروشی مسائل اقتصادی است، اما تنها دلیل آن نیست. دولت خود سرمشقی برای گرانفروشی به مردم است، زیرا برخی گرانفروشیها آشکار و برخی پنهان است و بخش عمده گرانفروشیها از نوع پنهان است. فشار اقتصادی وارد شده بر مردم و عدم سرمایهگذاری در بخشهایی که میتوانند این فشار را کاهش دهند، خود نشانه گرانفروشی است. به این ترتیب، احساس عدم امنیت اقتصادی، ماهیتاً اقتصادی نیست، بلکه روانی و اجتماعی است و بهطور مستقیم عامل گرانفروشی محسوب میشود.