۳ پالس هشدار به آینده ایران

تحلیل دقیق وضعیت کنونی و خوانش روندهای آتی، یکی از موضوعات مهم در امر حکمرانی هر کشور و جامعهای است. این مساله به قدری از اهمیت راهبردی برخوردار است که رشتهای تحت عنوان آیندهپژوهشی در نظام دانشگاهی بینالمللی ایجاد شده و در قالب آن سعی میشود روندهای آتی در حوزه حکمرانی هر کشور، ادراک، و بسترهای مساعد برای حل مشکلات و چالش ها، از همین حالا فراهم شود.
به گزارش روز نو، جامعه ایران نیز مستثنی از این قاعده نیست و واکاوی وضعیت کنونی و ارائه پیشبینی در مورد آینده از سوی صاحب نظران، یکی از حوزههای جذاب در عرصه پژوهش و البته برای افکار عمومی است. از این رو، اینطور به نظر میرسد که ایران حداقل در ۳ حوزه، با پالسهای هشدار رو به رو است که از همین حالا باید برای آنها برنامهریزی شود.
۱: تداوم روند صعودیِ تورم در اقتصاد ایران
به تازگی شاهد انتشار گزارش مرکز آمار ایران و به طور خاص تداوم روند صعودی قیمت مواد غذایی بودهایم. در عین حال، گزارشهای مختلف حاکی از این هستند که ایران در حداقل ۴ سال اخیر با نرخ تورم بالا رو به رو بوده که این مساله به نوبه خود سبب شده تا درآمد طیفهای قابل ملاحظهای از مردم ایران از نرخ تورم عقب بماند و طبیعتا استانداردهای زندگی آنها تضعیف شود.
این روند مخصوصا با توجه به جنگ تحمیلی ۱۲ روزه و تشدید فضای امنیتی در محیط پیرامونی ایران، ابعاد تازهای را به خود میگیرد. برخی ناظران و تحلیلگران معتقدند که دشمن پس از جنگ ۱۲ روزه، برنامهای جدی برای در برزخ نگهداشتن اقتصاد ایران دارد. دستورکاری که هدف نهایی آن تحریک اعتراضات عمومی در ایران است. این در حالی است که تهران در واکنش به این دستورکار، توسعه پیوندها با طیفِ قدرتهای شرقی را در دستورکار قرار داده است.
با این همه، بسیاری از صاحب نظران معتقدند که ریشه بسیاری از مشکلات اقتصادی ایران امروز را باید در داخل جستوجو کرد. از این رو، اگر چهارچوبهای اقتصادی در ایران چه از منظر ارتقا حکمرانی اقتصادی و چه رفع موانع خارجی در قالب جنگ اقتصادی تحمیلی به کشور، بهبود نیابند، میتوان به صورت طبیعی انتظار داشت که نرخ تورم در ایران صعودیتر هم شود. مسالهای که میتواند ابعاد سیاسی و اجتماعی و امنیتی پیدا کند. فقیرتر شدن جامعه که همین حالا نیز زندگی را برای شمار قابل توجهی از مردم سخت کرده، موضوعی نیست که تبعات آن صرفا به حوزه اقتصادی محدود بماند.
۲: نسل Z را دریابیم!
هرم جمعیتی ایران سال هاست که جوان است و نوجوانان و جوانان بخش قابل ملاحظهای از جمعیت ایران را تشکیل میدهند. این در حالی است که به نظر میرسد هنوز آنطور که باید و شاید، نسل Z ایرانی را درک نکردهایم و برای آنها برنامه نداریم. پیشرفتهای فناورانه و تغییرات جوامع به قدری سریع بودهاند که حتی در بسیاری از کشورهای پیشرفته این گزاره گفته میشود که نسلهای جدید به سرعت پوست میاندازند و باید زبان و جهانبینی آنها درک و متناسب با آن برایشان برنامهریزی شود.
با این حال، چالش اصلی این است که از منظر حکمرانی در حوزه ارتباط با جوانان در ایران دچار نوعی تاخر تاریخی هستیم و گویی مقتضیات آنها را آنطور که باید و شاید متوجه نیستیم. موضوعی که شاید یکی از عینیترین نمودهای خود را در محیط مدرسه و جنس ارتباط معلمان و دانشآموزان به نمایش بگذارد. با راهحلهای سنتی نمیتوان به مواجهه با نسل Z و نوجوانان و جوانان ایرانی رفت. باید برای آنها برنامه داشت و اگر چنین نباشد، کاملا طبیعی است که بازیگران خارجی برای آنها برنامهریزی کنند. موضوعی که به هیج عنوان در راستای منافع و امنیت ملی ایران نیست.
۳: جامعه ایرانی و معمای "تصویرِ آینده"
طیف متنوعی از مسائل نظیر چالشهای اقتصادی، متغیرهای اجتماعی، نارضایتیهای سیاسی و غیره، سبب شدهاند تا جامعه ایرانی بعضا نسبت به آینده تصویر روشنی نداشته باشد و طیفهایی از مردم احساس سرخوردگی پیدا کنند. در حقیقت، بخشی از مردم شاید این تصور را داشته باشند که آیندهای روشن ندارند و صرفا برای بقا در حال تلاش و فعالیت هستند.
این تصویر باید شکسته شود و امید واقعی به مردم تزریق شود. آنها باید آینده خود را روشن ببینند. وقتی تصویر آینده برای افراد مبهم و تیره باشد، اینکه ببینیم روند مهاجرت از کشور بالاست یا آمارهای خودشکی نامطلوب است و همچنین توجه به وضعیت بهداشت و درمان پایین است و مثلا فرزندآوری کاهش مییابد و یا طلاق افزایش پیدا میکند، به هیچ عنوان گزارههای عجیبی نیستند. این وظیفه دولتمرد و سیاستمدار ایرانی است که بسترهایی را فراهم سازد که مردم در قالب آنها، آینده خود را روشن ببینند و برای آن تلاش کنند.
این مساله حداقل در وضعیت کنونی آنطور که باید و شاید قابل مشاهده نیست. درست به همین دلیل است که باید برای آن برنامهریزی شود و جریان حکمرانی نباید صرفا در مقام آتشنشان رفتار کند و وقتی جایی آتش گرفت وارد عمل شود و ابعاد بحران را مهار کند. بلکه دولت باید دوراندیش باشد و برای آینده برنامههای عینی و عملیاتی داشته باشد. برنامههایی که مردم را امیدوار و آینده کشور را آباد کنند.