
تعدد كانديداها-ردصلاحيتها؛ دغدغه متفاوت اصولگرايان و اصلاح طلبان
انتخابات سال 1400 را شاید بتوان از معدود انتخاباتهایی دانست که همهچیز آن مبهم است به جز تاریخ برگزاری یعنی 28 خرداد. بحث نارضایتیهای اقتصادی و معیشتی مردم از یکسو و نوع نگاه حاکمیت و شورای نگهبان به انتخابات پیش رو از سوی دیگر باعث شده تا انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم بیش از پیش تحتالشعاع قرار گیرد. آنچه مسلم است مهمترین مساله را میتوان بحث مشارکت مردم در انتخابات قلمداد کرد، چراکه این مردم هستند که با حضور خود در پای صندوقهای رای نشان میدهند که به نهاد انتخابات به عنوان محلی برای تغییر روندهای موجود در جامعه اعتماد دارند یا اینکه معتقدند نهاد انتخابات و صندوق رای کارکرد خود را از دست داده است. آنچه مسلم است نه حاکمیت و نه جریانهای سیاسی نمیخواهند که مدل انتخابات مجلس در سال 98 در انتخابات 1400 نیز تکرار شود. از این رو بسیاری بر این عقیدهاند که باید طی 3 ماه آینده پالسهای مثبتی از تغییرات در جامعه ایجاد شود تا مردم نیز نگاه خود به انتخابات را تغییر دهند و پای صندوقهای رای حاضر شوند. البته مساله دیگر بحث حضور جریانهای سیاسی در انتخابات است که در این راستا اصلاحطلبان دغدغه تایید صلاحیت کاندیداهای خود از سوی شورای نگهبان را دارند و اصولگرایان دغدغه تعدد کاندیدا باید دید طی 3 ماه آینده این دغدغهها چگونه حل و فصل خواهد شد و تحولات پیرامون انتخابات 1400 به کدام سمت و سو خواهد رفت. برای بررسی مسائل پیرامون انتخابات 1400، مشارکت مردم و، نحوه حضور جریانهای سیاسی و کاندیداهای مدنظر با جواد آرین منش فعال سیاسی اصولگرا و نماینده سابق مجلس به گفت و گو پرداخته است که میخوانید.
شرایط عمومی جامعه را معطوف به انتخابات 1400 چگونه تحلیل میکنید و برای دستیابی به مشارکت حداکثری مد نظر مقام معظم رهبری باید چه اقداماتی صورت گیرد؟
به طور کلی شرایط عمومی کشور به دلایل گوناگون و متعدد ضعف مدیریتها، تحریمهای ظالمانه، عدم تحقق برنامههای توسعه و چشمانداز 20 ساله، نداشتن استراتژی مشخص در عمل بعد از گذشت 4 دهه از پیروزی انقلاب اسلامی چندان مناسب نیست و بسیاری از اهداف و آرمانهای بلندی که ما در قانون اساسی مدنظر داشتیم تحقق پیدا نکرده، اگرچه پیشرفتهایی را هم داشتیم اما به طور کلی رضایتمندی عموم مردم از شرایط کشور مطلوب نیست. به هر حال وجود فقر، فساد ،تبعیض، ناکارآمدیها، بیکاریها و گرانیهای اخیر که دوباره در حال به وجود آوردن صفهای دوران جنگ است و تنگناهای معیشتی مردم باعث شده که رضایتمندی کاهش پیدا کرده و سرمایههای اجتماعی از دست برود. به طور کلی شرایط چندان مناسبی وجود ندارد. اما واقعیت این است که همه این مسائل و مشکلات دلیل قانعکنندهای برای قهر مردم با صندوقهای اخذ رای نیست و نهایتا رجوع به صندوقها، انتخاب نیروهای کارآمدتر و مناسبتر میتواند نور امیدی را به جامعه بازگرداند. حال اینکه چه عواملی میتواند در مشارکت حداکثری تاثیرگذار باشد نیز عوامل متعددی دست به دست هم میدهند تا مشارکت حداکثری رقم بخورد. یکی از این عوامل نقش شورای نگهبان در تایید صلاحیتها است، به طوری که اگر اقشار گوناگون و سلیقههای مختلف احساس کنند که نمایندگانی در صحنه انتخابات دارند قاعدتا گرایش بیشتری به صندوقهای رای خواهند داشت. علاوه بر آن رسانهها میتوانند در مشارکت مردم بسیار موثر واقع شوند. عملکرد دولت در این فاصله 3 ماه باقی مانده تا انتخابات قطعا میتواند تاثیرگذار باشد و به اعتقاد من رفع تحریمها و بازگشت آمریکا به برجام و گشایشهایی که در منابع مالی، صادرات نفت که میتواند درآمدهای کشور را در این فاصله ایجاد کند قاعدتا میتواند در میزان مشارکت مردم نقش موثری داشته باشد. به ویژه عملکرد صداوسیما در انعکاس رویدادهای انتخابات و مناظرههای انتخاباتی و ایجاد یک فضای باز برای طرح دیدگاههای کاندیداها میتواند در میزان مشارکت موثر ظاهر شود. در نتیجه مجموعهای از عوامل دست به دست هم میدهند تا مشارکت حداکثری را رقم بزنند. به ویژه اینکه اگر جریانهای سیاسی از سلایق مختلف بتوانند نیروهای شایسته خود را به جامعه معرفی کنند و از فیلتر شورای نگهبان عبور دهند این موضوع بسیار میتواند در مشارکت مردم در انتخابات تاثیرگذار باشد.
نــوع نــگاه مردم به بحث انتخابات و کارآمدی را چگونه ارزیابی میکنید و اساسا در 3 ماه آینده میتوان منتظر تغییری در این رویکرد بود؟
آنچه که اکنون مشاهده میشود و بر اساس نظرسنجیهای انجام شده شرایط حال حاضر مطلوب نیست. ولی قاعدتا هرچه به انتخابات نزدیکتر شویم مقداری انگیزهها برای مشارکت افزایش پیدا میکند. مخصوصا اگر شرایط مناسبی از سوی مسئولان به وجود آید و مردم امیدواری بیشتری احساس کنند، به نقش و تاثیر انتخابات در زندگی خود بیشتر پی ببرند میزان مشارکتشان رو به افزایش خواهد گذاشت. در حال حاضر نوعی یأس و نا امیدی در میان مردم مشاهده میشود و وقتی از افراد در این خصوص سوال کنید معتقدند از آنجایی که انتخاب افراد و تغییر دولتها در معیشت و زندگی ما تاثیر زیادی نداشته خیلی انگیزه برای شرکت در انتخابات وجود ندارد، اما هرچه به زمان انتخابات نزدیکتر شویم آمادگی مردم بیشتر میشود و نهایتا به این جمع بندی میرسند که نیامدن پای صندوقها و قهر با صندوقهای اخذ رای میدان را برای کسانی فراهم میکند که اعتقادی به دموکراسی و مردمسالاری ندارند. لذا نهایتا شرایط مهیاتر و انگیزهها برای مشارکت در انتخابات بیشتر خواهد شد.
تاثیر جریانات ســیاسی را بـــر مشارکت مردم در انتخابات چگونه میبینید و اساسا با توجه به شرایط فعلی جامعه از جریانات سیاسی تاثیرپذیری دارد؟
متاسفانه احزاب بزرگ و فراگیر در کشور نداریم و یکی از خلأهای موجود که در کشور خود را نشان میدهد نبود احزاب بزرگ و فراگیر است. ولی بــه هــر حــال جریانها و جناحهای سیاسی در انتخابات میتوانند موثر باشند و در همه دنیا نیز این احزاب سیاسی هستند که نقشآفرینی میکنند. ولی متاسفانه از آنجایی که بهای لازم به احزاب سیاسی داده نشده ما از داشتن احزاب بزرگ، فراگیر و با پشتوانههای قوی برخوردار نبوده و بی بهرهایم. این یکی از نقایص انتخابات ما است که احزاب کوچک فصلی مجبور میشوند در مقطعی دور هم جمع شوند و ائتلافهایی را بهوجود بیاورند تا بتوانند در انتخابات حضور پیدا کنند و رقابت جدیتری داشته باشند.
اکثر روسای جمهور به صورت جریانی روی کار آمدهاند و از همین رو است که به هر نحو باید و شاید پاسخگو نبودهاند؛ اساسا این مساله از چه جهت است آیا صرفا نبود احزاب این رویه را بهوجود آورده یا روندها اشتباه بوده است؟
همانطور که اشاره شد متاسفانه احزاب کارآمد در کشور نداریم و دلایل این قضیه نیز بسیار زیاد است. موانع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و قانونی باعث شده تا احزاب بزرگ نداشته باشیم. پیشینه ذهنی منفی مردم نسبت به تحزب نیز مقداری به گذشته باز میگردد. حاکمیت نیز در جهت تقویت احزاب هیچ گونه تلاشی نداشته و اکثر روسای جمهور و مسئولان افتخارشان این است که وابسته به هیچ حزب و گروهی نیستند. در حالی که احزاب بزرگ با برنامههایی که ارائه میدهند، حمایتهایی که بعدا میکنند و مشاورههایی که به رئیس جمهور منتخب میدهند میتوانند در اداره مناسب کشور سهیم باشند. ما هم ظرفیتهای قانونی مناسب برای حمایت از احزاب را فراهم نکردیم و حمایتهای حقوقی ، قانونی و مالی نداشتیم و لذا احزاب قدرتمندی نداریم . افراد نیز پس از آنکه به عنوان نماینده وارد مجلس میشوند یا به عنوان رئیس جمهور این پشتوانه را ندارند و کسی هم عهدهدار مسئولیت انتخاب نیست و این یکی از مشکلاتی است که با آن مواجه هستیم.
اکثر روسای جمهور پس از پایان دوره با نارضایتی مردمی از قدرت کنار رفتند؛ این مســاله نــاشی از چیست آیا صرفا عملکردها باعـــث بروز چنین شرایطی میشود یا باید روندها اصلاح شود؟
افرادی که میآیند و کاندیدا میشوند بدون در نظر گرفتن توان اقتصادی و ظرفیتهای سیاسی و فرهنگی یکسری شعارهایی میدهند که این شعارها فاقد پشتوانه عملی است. بنابراین یک مدینه فاضلهای را ترسیم میکنند، وعدههای دست نیافتنی به مردم میدهند، اما وقتی وارد میدان عمل میشوند میبینند روسای جمهور آنقدر اختیارات وسیع ندارند و ابزارهای لازم در اختیارشان نیست. در نتیجه در چهار سال اول به امید چهار سال دوم مردم باز هم اعتماد میکنند و رای میدهند تا کارهای نیمهتمام به اتمام برسد، اما از دور دوم ریاست جمهوری روسای جمهور مردم احساس میکنند که وعدهها محقق نشده و فاصله زیادی میان عمل، اقدام و شعارها افتاده و از این رو است که نسبت به روسای جمهور زمینههای منفی و بدبینانه گسترش پیدا میکند. طوری که افراد منفور و مغضوب میشوند و خلاصه همه کاسه و کوزهها بر سر رئیس جمهور شکسته میشود. در حالی که به نظر من روسای جمهور آنقدر اختیارات وسیع و امکانات گسترده در قانون اساسی در اختیار ندارند که بتوانند به همه آن وعدهها جامه عمل بپوشانند. لذا معمولا با یک زمینه منفی دوره ریاست جمهوری را به پایان میبرند. با این حال به نظر من قاعدتا باید روندها اصلاح شود و افرادی که وارد میدان گردیده و کاندیدای ریاست جمهوری میشوند باید بدانند که اختیاراتشان چقدر است و با چه اختیاراتی میخواهند وارد مبارزات انتخاباتی شوند و تواناییهای کشور را در نظر بگیرند. در حال حاضر تواناییهای کشور در نظر گرفته نمیشود. شما شاهد خواهید بود که از الان به بعد تا زمان زمان انتخابات کسانی که وارد عرصه انتخابات میشوند شروع به بیان ضعفها، ناکارآمدیها و سیاه نمایی وضع موجود میکنند و البته ترسیم یک مدینه فاضله در صورت انتخاب خودشان. در حالی که نه آنچه که اکنون موجود است آنقدر سیاه است و نه آنچه که آنها میتوانند ایجاد کنند یک روشنایی نوید بخش برای آینده خواهد بود. چون ما با کشوری در حال توسعه با امکانات محدود و مشکلات و مسائل بسیار گسترده روبهرو هستیم. قطعا هیچ رئیسجمهوری قادر نخواهد بود که یک دهم مشکلات فعلی را که فاصله طبقاتی، فقر، فساد، تبعیض و بسیاری از مشکلات معیشتی است را یک شبه برطرف کند. در حالی که وعدههایی که در مناظرات انتخاباتی سال 1400 خواهند داد در مناظرههای تلویزیونی شاهد خواهید بود که آنچه که گذشت همه سیاه است و همه کسانی که خواهند آمد یک ویرانهای را تحویل میگیرند و وقتی میخواهند بروند مدینه فاضلهای را تحویل بدهند که باز به دلیل حجم گسترده مشکلات ویرانهای را تحویل نفر بعدی میدهند. مردم مستاصل نیز دنبال یک قهرمان و سوپرمن میگردند که بیاید و مشکلاتشان را یک شبه مرتفع کند که چنین چیزی امکانپذیر نیست.
قاطبه اصولگرایان معتقدند که در صورت حضور آیتا... رئیسی در انتخابات پیش رو اجماع قطعی در این جریان بر روی وی شکل خواهد گرفت؛ حال اگر این اتفاق نیفتد میتوان انتظار داشت که با وجود افرادی چون محمد باقر قالیباف، سردار محمد و ... مانند انتخاباتهای گذشته شاهد تشتت و تفرق در میان اصولگرایان باشیم و بازهم شخصی غیر اصولگرا به پاستور راه یابد؟
قاعدتا اگر آیتا... رئیسی بیاید اتفاق نظر بیشتری در مورد وی وجود خواهد داشت. ولی به نظر من هیچ فردی نمیتواند در اردوگاه اصولگرایان و اصلاحطلبان یک وحدت صد در صدی را ایجاد کند. اما در میان اصولگرایان در صورتی که آیتا... رئیسی حضور پیدا نکند قطعا ما با تعدد کاندیداها مواجه خواهیم بود. در انتخابات سال 92 بود که ما با تعدد کاندیدا مواجه بودیم و احتمالا در سال 1400 نیز چیزی شبیه به آن انتخابات را پیش رو خواهیم داشت. البته معتقد نیستم که از این شرایط جریان یا شخص دیگری بتواند استفاده کند. به دلیل اینکه عبور افراد ناشناخته از فیلتر شورای نگهبان با توجه به شرایطی که قانون اساسی مشخص کرده که رئیسجمهور بایستی از میان رجال سیاسی و مذهبی باشد و تعریف رجل سیاسی و مذهبی به افراد ناشناخته و گمنام اطلاق نمیگردد فکر میکنم باز هم رئیس جمهور از میان همین چهرههای شناخته شده انتخاب خواهد شد.
از میان چهرههای شناخته شده مدنظر در میان اصولگرایان و اصلاحطلبان چه کسانی را میتوان برای حضور در انتخابات آینده بر شمرد؟
در مجموعه اصولگرایان اگر بخواهید کاندیدایی تعریف کنید افرادی مثل آقای لاریجانی تا سردار سعید محمد، نظامیها و کاندیدای پایداریها را شامل میشود. یعنی طیفی که از میان افراد رادیکالتر تا افراد معتدلتر را در بر میگیرد. اصولگرایی طیف گستردهای است که دامنه آن از نزدیکان مرحوم آیتا... هاشمی رفسنجانی شروع میشود و تا انصار حزبا... و پایداریها را نیز در بر میگیرد. البته فکر میکنم اصلاحطلبان از انسجام بیشتری در مجموعه خودشان برخوردارند چون ساختارهایی که ایجاد شده تقریبا مورد قبول همه است مثل همین جبهه اصلاحطلبان ایران که در برگیرنده همه طیفهای اصلاحطلبی است. لذا فکر میکنم کار گزینش آنها به مراتب راحتتر خواهد بود. فکر میکنم در میان اصلاحطلبان شاخصترین و رای آورترین چهرهای که میتوانند مطرح کنند آقای ظریف است و از ایشان که بگذرد میرود به سمت سایر افراد مثل آقای جهانگیری که مطرح هستند. به نظر من بزرگترین مشکل جریان اصلاحات مبهم بودن افراد به لحاظ تایید صلاحیت است. به عبارت دیگر دغدغه اصولگرایان تعدد کاندیداها و دغدغه اصلی اصلاحطلبان تایید صلاحیتها است و چون در آن ابهام وجود دارد ناگزیر هستند که صبر کنند تا بر روی افرادی که از فیلتر شورای نگهبان عبور میکنند سرمایه گذاری کنند.
تحلیل شما از احتمال حضور آیتا... سیدحسن خمینی در انتخابات پیش رو چگونه است؛ اساسا ایشان میتواند سرمایه اجــتماعی را پــشت خود بیاورد ؟
بعید میدانم که ایشان به عرصه انتخابات ورود پیدا کنند. اگرچه ممکن است جریان اصلاحات از ظرفیت آیتا... سیدحسن خمینی استفاده کند. قاعدتا ایشان یک ظرفیت است و محبوبیتهایی دارد که جریان اصلاحطلب از این ظرفیت استفاده خواهد کرد.
حـــضور شخصیتی مثل سردار سعید محمد به عنوان چهرهای نظامی را در انتخابات پیش رو چگونه میبینید؟
آقای سعید محمد ویژگیهای جوان و انقلابی را دارد اما اگر بحث رجل سیاسی مطرح شود و تعریفی که ممکن است از رجال سیاسی صورت بگیرد ممکن است ایشان به جهت نداشتن سوابق سیاسی در تعریف رجل سیاسی جای نگیرد. ولی بالاخره طرفدارانی دارند و نشان میدهد که وارد میدان شده است. اگرچه بحث اصلی این است که در حال حاضر تبلیغات آزاد است که افراد به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری ورود پیدا کنند؟ فعلا در این زمینه شبهه است.
منبع:آرمان ملی